پنجم: مناجات مشتاقان‏

ساخت وبلاگ

خدای من !

کوله بارم اگرچه از توشه راه تهی است ، انباشته از توکل که هست .

اگر چه از پنجه های وحوش گناهانم بر چهره ام خون ترس نشسته است .

اگر چه دستم از آنچه کرده است می لرزد واگر چه موریانه های بیم ، استواری پاهایم را سست کرده است ، دلم امید وار رحمت توست وخاطرم جمع لطف تو.

اگر چه خزه گناهانم مرداب دلم را هر لحظه به عفونت عذاب نزدیک می کند ، آفتاب اطمینان به تو هنوز در آسمان وجودم می درخشد .

اگر خواب سرد زمستانی گناه دلم را به انجماد کشیده است ، نسیم بهاری اعتماد به لطف تو درآوندهای دلم هیجان تازه آفریده است .

اگر دانه وجودم در زیر خاکهای غفلت ونسیان ، در اشتیاق دیدار خورشید تو ،شکفتن را از یاد برده است شناسایی سبزینه فطرتی که تو در وجود نهاده ای سر می شکفد ودر اشتیاق تو رشد می کند .

اگر گناه وغفلت ، استعداد لقای تو را در وجودم به خواب برده است ، عرفان کرامت وبخششت هر لحظه بر دیواره تن خسته ام آونگ می شود .

اگر گناه و طغیان وعصیان من هر لحظه میان من وتو حصار می شود ، نسیم مژده غفران تو از ورای این حصار در من روح تازه می دمد ودر شریان گناه ، خون امید به بخشش می دواند .

خدایا!

اگر معصیت من ، میان من و تو حجاب می شود ، اعتقاد به کرم تو پرده می دراند ودیوار می شکند.

خدایا!

در زیر بار سنگین گناه ، دلخوشیم به دستهای مهربان توست .

به پاکی وتنزه زیبایی و جمالت و روشنایی مقدس ذاتت از تو می خواهم وبا تمام وجود رگه های عاطفی لطفت را بهانه می کنم و شاخه های پر مهر ت را می تکانم که قله ای را که با قلم گمان در صفحه ذهن از بخشش وکرامت تو تصویر کرده ام ، عینیت و تحقق ببخشی . و پرنده زیبای انعام تو را که با دستهای رویا به بغل گرفته ام ، وجود خارجی ببخشی واین همه راه را که در جاده آرزوها به تو نزدیک گشته ام ، بازم مگردانی وبالهای آرزوی مرا در آسمان آبی رحمتت مسوزانی واز چشم خیال که تا بحال به تو می نگریسته ام ، نقبی به بصیرت دل بزنی ُ. ومن اینک درخت وجودخویش را در مسیر نسیم روح افزای تو قرارداده ام ودهان تشنه گلبرگهای وجود را رو به باران تو گشوده ام .

خدایا!

کودک دلم هراسناک و بیم زده ، از آتش شعله ور خشم تو و هیمه های خویش به دامن تو می گریزد ، از تو ، به تو پناه می برم .

خدا!

و هنوز بهترین گل بوستان تو را می طلبد و بهترین میوه رحمت تو را آرزو می کند. و زلالترین چشمه لطف ترا له له می زند و بر زمین بخششهای تو ، پای اعتماد می کوبد ون گاه توجه آمیز و عناب آکنده ترا امید می بندد.

خدایا!

تو که درخت فضل را رویانده ای ، به میوه بنشان .تو که کرم را بنا نهاده ای ، به اتمام رسان .

تو که دانه لطف کاشته ای ، آبیاری کن .

درون تیره ای دارم زخواطرهای نفسانی به سینه مطلعی از روزن نور و ضیا بگشا

خدایا!

آنچه را بر من بخشیده ای باز پس مگیر.

نعمتهای تو را نه فقط قدر نمی دانم وسپاس نمی گذارم که حتی نمی شناسم .

من استحقاق این همه کرم ندارم ، اما تو که از ازل به استحقاق ننگریسته ای ، ما را برای این همه که تو بخشیده ای ، چه حقی بر تو بوده است ؟

خدایا!

پرده صبر وحکمت را بر انبوه گناهانم همچنان گسترده دار.

خدایا!

نکند پرده ای را که خود کشیده ای پاره کنی ، طشتی را که خود مخفی کرده ای از بام بیفکنی ورازی را که خود نهان داشته ای برملا کنی .

خدایا!

قبل از آنکه طوفان خشم تو حجاب از گناهان من کنار زند ، تو خود همه را ببخش .

خدایا!

برای آنکه نزد تو آیم ، در جستجوی شفیعی بودم ، واسطه ای می جستم تا مرا به حضورت بپذیری ، میانجی طلب می کردم تا مرا از درت نرانی . وخدایا! مهربانتر از تو نیافتم .

چه کس این گناه مجسم را در پیش تو میانجیگری خواهد کرد ؟!

چه کس این عصیان محض را واسطه خواهد شد ؟

چه کس شفاعت نافرمانی یک عمر خواهد کرد؟!

از خوان تو با نعیم تر چیست وز حضرت تو کریم تر کیست .

خدایا!

برای آمدن به نزد تو هم تو را شفیع قرار می دهم .

خدایا!

تو میانجیگری مرا در نزد خویش بکن .

خدایا!

از آفتاب تو به سایه تو پناه می برم .

خدایا!

من بال طمع ، متواضعانه بر پای احسان تو پهن کرده ام .

خدایا!

این دل خسته پای رغبت به سوی تو می دواند واین دست شکسته جبر تو طلب می کند واین قامت به کمان نشسته توان از تو می جوید.

خدایا!

این زبان چون لایه های کویر ترک خورده گناه ، زلالی باران رحمت تو را له له می زند.

واین برگهای پژمرده دل خنکای نسیم رضایت تو را آرزو می کند .

خدایا!

کبوتر دل به یاد گردش به دور بارگاه تو می تپد .

خدایا!

این جان در اشتیاق روی تو می سوزد .

خدایا!

این چشم بهانه تو را می گیرد واشک می ریزد .

خدایا!

این ریه ها به شوق تو تنفس می کنند.

خدایا!

سینه در هجران تو آتش گرفته است .

خدایا!

این پنجه ها در طلب چشمه بی انقطاع تو به خاک می روند.

خدایا!

خون رگها به جستجوی تو در گردش است .

خدایا!

با من آن کن که تو شایسته آنی از آمرزش و بخشش ورحمت و نه آنکه من سزاوار آنم از عذاب ومجازات ونقمت ، بحق رحمتت ای هر چه جوی لطف از چشمه جود تو .

دروغ ابن تیمیة در مورد اسارت اهل بیت امام حسین علیه السلام...
ما را در سایت دروغ ابن تیمیة در مورد اسارت اهل بیت امام حسین علیه السلام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mbokh6 بازدید : 292 تاريخ : شنبه 3 تير 1396 ساعت: 19:13