چهارم: مناجات امیدواران‏

ساخت وبلاگ

خدایا !

درست است که خسته ، در هم شکسته ، خون به چشم نشسته ، پرنده امید پای بسته وخواب از چشم رسته از بارگاه تو رانده شوم ؟

مگر من به غیر تو می شناسم؟

مگر به منزلی جز خانه تو راه می برم ؟

مگر دل به معشوق دیگری داده ام ؟

مگر پیشانی بر خاک دیگری سائیده ام ؟

مگر در هجران دیگری سوخته ام ؟

که امید به غیر تو داشته باشم؟

مگر جز تو تمامت خوبیست ومگر نه تمامی خیر به دست توست ؟

چگونه در آرزوی غیر تو باشم وآفرینش وفرمان به دست تو باشد ؟

تویی که میوه ناطلبیده از درخت فضل خویش برایم بارآورده ای ، تو که از چشمه ناگفته ام آب جوشانده ای . چگونه حال که گرسنه وتشنه به امید بوستان ومزرعه تو آمده ام ، تهیدستم باز می گردانی ؟ چگونه ریشه آرزهای مرا از زمین بخششت در می آوری ؟

من دست خسته به تو داده ام و تو آن را محتاج دست خسته دیگر می کنی ؟ من دل شکسته به تو بسته ام ، تو به بیچاره ای دیگر حوالتش می دهی ؟ من در خانه تو را می زنم ، تو مرا به پیش مثل خویش می فرستی ؟

نه ، این در اندیشه وجود نیست ، این در باور ممکنات نمی گنجد ، این غیر ممکن است .

ای آنکه هر که در جاده رحمتت گام نهاده ، به بوستان سعادتت رسیده !

هر دل که هوای تو کرده ، پا بر فرق غیر تو نهاده !

هر سر که سودای تو گرفته ، چشم از سواد وبیاض عالم برگرفته !

در هر دل که یاد تو تپیده ، خاطرش آرمیده و باور غیر تو رمیده !

با انتقام تو هیچ گنهکار طالب بخششی به وادی شقاوت نرسیده .

چگونه فراموشت کنم که تو از یادم نبرده ای !

چگونه چشم از تو برگیرم که تو چشم به من دوخته ای !

چگونه از تو بگریزم که تو مرا در بر گرفته ای !

خدای من !

دست به دامن کرم تو آویخته ام وپای امید برای نیل به عطایای تو سرعت بخشیده ام ودست آرزو برای برگرفتن نعمت تو گشاده ام !

خدایا !

مرا در کارگاه یکتایی خویش صیقل ببخش تا آینه دار جمال تو باشم .

مرا در کوره توحید بندگانت امتیازی دیگر گونه بخش که کارگزار تو باشم .

ای پناه هر گریزنده ! و ای امید گاه هر جوینده!

ای برترین قله امید ! وای زیباترین قاصد نوید!

ای آنکه به تو جز با تو نتوان رسید !

ای مهربانترین منادی !

ای آنکه اشک را قبل از اینکه بر زمین بریزد به دامن می گیری !

ای آنکه دلهای شکسته را بند دستگیری می زنی !

ای آنکه محرومان وسائلان وفقیران را نه رد نمی کنی که در لطف می گشایی !

ای آنکه گل آرزوی خودت را نه پرپر نمی کنی که خود آبیاری می کنی !

ای آنکه خوانند گانت را در رحمت گشاده ای وامیدوارانت را پرده بالا زده ای !

به بزرگواریت و بخشش بی نهایتت قسم که بر من آنسان منت نهی از عطایت که چشمم روشنایی بیاید ، واز امیدت که دلم اطمینان و از یقینت که مصایب دنیای فانی بر من آسان شود

پیاله بر کفنم بند تا سحر گه حشر                     به می ز دل ببرم هول روز رستاخیز

مرا آنچنان یقینی ده که پرده های ظلمانی چشم دلم پاره پاره گردد ، به رحمت جاودانه ات ، ای مهربانترین مهربانان .

دروغ ابن تیمیة در مورد اسارت اهل بیت امام حسین علیه السلام...
ما را در سایت دروغ ابن تیمیة در مورد اسارت اهل بیت امام حسین علیه السلام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mbokh6 بازدید : 213 تاريخ : شنبه 3 تير 1396 ساعت: 19:13